چکیده:
حق حیات، بنیادینترین و اساسیترین حق بشری است كه پایه و اساس تمامی دیگر حقوق بشر محسوب میشود. به نحوی که ادیان مختلف الهی، اسناد بین المللی حقوق بشری نیز این حق را به عنوان یكی از عالیترین و والاترین حق های بشری به رسمیت شناخته و مورد حمایت قرار داده اند. از این رهگذر در طول سالیان متمادی حقوقدانان، سیاستمداران و فیلسوفان بسیاری در این باب سخن رانده اند و قلم فرسوده اند. حقوق در تعاملی تنگاتنگ با ضرورتها و مقتضیات اجتماعی است. ضرورتها و مقتضیات اجتماعی ضرورتاً پدیدههایی فراگیر وجهانشمول نیستند، به نحوی که میتوان ادعا نمود که این ضرورتها در اکثر موارد ضرورت های زمانی و مکانی هستند. به همین دلیل است که سیستمهای حقوقی می بایستی خود را با شرایط و اوضاع و احوال جوامع در زمانها و مکانهای گوناگون به فراخور نیازهای مربوطه هماهنگ سازند. اساساً هنجارهای حقوق بشری، ماهیتی متفاوت از سایر هنجارهای حقوقی دارند.این تفاوت مبنایی همانا در اخلاق مداری هنجارهای حقوق بشری است. درحالیکه هنجارهای دیگر صرفاً محصول مقتضیات و نیازهای خاص اجتماعی هستند، هنجارهای حقوق بشری ریشه در وجدان اخلاقی ابنای بشر دارند. لذا، حقوق ابنای بشر پیش از آن که حقهایی قانونی باشند، حقهایی اخلاقی هستند. سقط جنین به نظر اکثر قریب به اتفاق فقهای اسلامی و با توجه به نص صریح آیات قرآن کریم، حرام برشمرده شده است، اما با این وجود میتوان با توجه به تغییر عنوان این موضوع، یعنی با طرح عنوان جدید “سقط درمانی”، حکم ثانویه جدیدی برای سقط جنین در موارد خاص قائل شد و در مواردی ویژه آن را روا دانست. مواردی که بارداری یا زایمان، دشواری و تنگنایی برای مادر یا فرزند در پی داشته باشد و به آسیب جانی یا از دست رفتن سلامت و حیات آنها بیانجامد؛ لذا اساساٌ سقط جنین حرام است؛ مگر به جهت ضرورتی که شرع آن را تجویز نماید. با این تفاصیل اگر بقای جنین و یا عدم سقط آن موجب عسرت شدید و یا خطر جانی مادر باشد، ضمن اینکه عمومیت حکم حرمت سقط جنین به قوت خود باقی میماند، در موارد خاص به واسطه وجود عسر و حرج حکم حرمت به جواز تبدیل میشود. این حکم ثانویه که صرفاً در موارد خاص ساری و جاری است در فقه شیعه مبتنی بر ضرورت های اجتماعی و قاعده عسر و حرج است.
واژگان کلیدی: اسلام، حقوق بشر، حق بر حیات، سقط جنین، سقط درمانی