کتاب دیباچه ای مختصر بر شهروندی

شهروندی از جمله مفاهیم پرکاربرد در دانش حقوق عمومی و سیاست است. این مفهوم از دیرباز در نظریات و اندیشه های حقوقی، سیاسی، فلسفی و اجتماعی دارای نقش و جایگاه ممتازی بوده است. با مراجعه به آثار صاحب نظران و متقدمین در حوزه حقوق و سیاست شاهد آن هستیم که با توجه به برداشت‏های متنوع از مفهوم‏ شهروندی، تعاریف مبهم، پراکنده و بعضاً متعارضی از شهروندی صورت گرفته است. لذا، علی رغم سابقه طولانی طرح و بحث موضوع، با عنایت به عدم وجود توافق عمومی بر سر تعریفی واحد از شهروندی پرداختن بدان امری ضروری می نماید.

مفهوم شهروندی در گذر زمان بنا به دلایل و عوامل مختلقی نظیر: شناسایی حقوق جدید برای شهروندان در نظام های حقوقی مختلف، تشدید هویت های نژادی و قومیتی در درون چارچوب  سرزمینی دولت های ملی، توسعه روزافزون اندیشه های فمینیستی و جنسیت گرایانه، ظهور اندیشه های نئولیبرال، عملکرد مثبت یا منفی دولت ها در ارتباط با شهروندان و افراد غیرشهروند، جهانی شدن روابط اقتصادی و اجتماعی و محدودیت فزاینده دولت های ملی در حوزه های مختلف تحولات بسیاری یافته است. این تحولات خود منجر به توسعه یا تقلیل مفاهیم و ارزش های مرتبط با  شهروندی در کشورهای مختلف جهان با توجه به مبانی نظری متفاوت در زمینه حکمرانی و اعمال حاکمیت گردیده است. از این رو است که امروزه به جرأت می توان ادعا نمود که اساساً مفهوم شهروندی و حقوق وابسته به آن از جمله مفاهیمی است که دارای ماهیتی انعطاف پذیر و پویایی بسیار بالا است؛ به طوری که با توجه به عوامل یاد شده و نیز بسیاری عوامل وابسته این چنینی، در هر یک از نظام ها و رژیم های سیاسی و دولت های حقوقی به طور ویژه ای مورد تأویل و تفسیر قرار می گیرد. بدیهی است این امر، یعنی نوع نگرش به مفهوم شهروندی و تأویلات و تقسیرهای مرتبط با آن، به طور قابل توجهی بر وضعیت حقوق شهروندان در هر جامعه سیاسی اثرگذار خواهد بود.

شأن شهروندی و حقوق و تکالیف مربوط بدان، از مفاهیم اساسی حیات دموکراتیک و نظام های مردمسالار (همه تن سالار) به شمار می رود. با این وجود، امروزه دربرخی از کشورهای چندتن سالار و حتی یک تن سالار نیز می توان نشانه هایی از شناسایی وضعیت شهروندی برای افراد و نتیجتاً اعطای برخی از حقوق به افراد به عنوان شهروندان جامعه سیاسی را مشاهده نمود. این امر بی شک نشان دهنده میزان اهمیت شهروندی در جوامع سیاسی قرن بیست و یکم و ماهیت توسعه ای این مفهوم در سطح جهان می باشد.

شهروندی، وضعیتی حقوقی است که به رابطه دوطرفه فرد و دولت اشاره دارد. این رابطه حقوقی، موجد برخی حقوق و تکالیف برای هر یک از دو طرف رابطه مذکور می باشد. شهروندی به معنای برخورداری افراد مستقر در یک چارچوب سرزمینی خاص (که دارای رابطه تابعیت  با دولت متبوع هستند) از مجموعه ای از حقوق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی  و فرهنگی است که دستیابی به آن حقوق با پیش بینی شرایط خاص از سوی دولت مرکزی دارای قدرت عمومی تضمین گردیده است. همچنین می توان شهروندی را به مثابه امتیازی در اختیار گروه های انسانی حاضر در هر چارچوب سرزمینی دانست که حقوق و اختیارات خاصی را در حوزه های مختلف زندگانی اجتماعی به افراد اعطاء نموده و به با ابزارهای قانونی مشروع در اختیار دولت، مورد حمایت قرار می گیرد. از این رو است که شهروندی را می توان  وضعیتی حقوقی در نظر گرفت که به توانایی افراد در جهت نیل به خیر و مصلحت خصوصی و فردی در امتداد خیر و مصلحت عمومی و جمعی (همگانی) اشاره دارد.  شهروندی در ذات خود دارای ماهیتی حمایت گرایانه است. به دیگر سخن شهروندی به عنوان یک وضعیت حقوقی شناخته شده در جوامع مردمسالار با شناسایی برخی حقوق برای افراد ساکن در سرزمین یک کشور با تضمین ارائه شده از سوی قدرت سیاسی به آن ها اجازه نقش آفرینی در زندگی اجتماعی را اعطاء می کند. این اعطای حقوق با پشتیبانی قانون و ابزارهای قانونی مربوطه به حمایت از شهروندان می پردازد.

اهلیت تمتع شهروندان از حقوق مورد اشاره با برقراری رابطه تابعیت خواه به دلیل متولدشدن در یک سرزمین (اصل خاک) و خواه به دلیل متولدشدن از والدین تبعه یک دولت در سرزمین دولت_کشور دیگر(اصل خون) وخواه به دلیل تحصیل و اکتساب تابعیت یک دولت و سکونت در یک سرزمین برای افراد ایجاد می گردد. اهلیت استیفای از حقوق مورد اشاره نیز، به طور معمول بر اساس اصول قانون اساسی و مفاد مندرج در قوانین عادی و مقررات موضوعه به طور شفاف و روش مند پیش بینی و تعیین می گردد.

امروزه در رابطه شهروندی میان فرد و دولت عوامل عینی نظیر: نژاد، دین، مذهب و زبان  به هیچ عنوان تعیین کننده وضعیت استقرار و یا استمرار رابطه حقوقی مذکور نمی باشد. در روزگار کنونی چنانکه ملاحظه می گردد در بسیاری از کشورهای دموکراتیک و مردمسالار جهان، افراد در قالب گروه های انسانی گوناگون با نژاد ها، ادیان، مذاهب و زبان های متنوع و متعدد به طور یکسان و برابر در قالب رابطه شهروندی با دولت ارتباط داشته و ضمن برخورداری از حقوق و امتیازات شهروندی، از حمایت های قانونی خاصی نیز در ارتباط با قدرت عمومی برخوردارند.

شهروندي در عين حال كه مجموعه حقوقي را براي شهروندان معين مي كند، تكاليفي را نيز براي آنها متصور مي شود كه بايد آنها را به نیکی ایفاء نمایند. اين حقوق و تكاليف لازم و ملزوم يكديگرند؛ به طوری که هيچ يك را نمي توان بدون ديگري تصور نمود. لذا مفهوم شهروندي علاوه بر حقوق شهروندان، بر تکالیف و تعهدات آنان در قبال دولت نيز دلالت دارد؛ بر اين مبناست كه شهروندي خود زمینه لازم را برای توسعه مشارکت سیاسی و نتیجتاً حکمرانی خوب را فراهم می آورد.

انقلاب آمریکا (1783 میلادی) و انقلاب کبیر فرانسه (1789میلادی) در قرن هجدهم میلادی، رخدادهایی بودند که شهروندی به واسطه آن ها معنا و مفهوم جدیدی یافت. پس از آن نیز، با ظهور جنبش دستورگرایی و قانون اساسی گرایی و توسعه مفاهیم حقوق بشر و حقوق شهروندی در قرن بیستم و بیست و یکم میلادی، شهروندی در قالب قوانین اساسی و عادی و مقررات موضوعه کشورهای مختلف جهان به طور گسترده ای به شیوه ای حقوقی مورد حمایت قانونی قرار گرفته است.

نویسنده کتاب حاضر، ریچارد بلامی دانش آموخته دانشگاه کمبریج انگلستان و مؤسسه دانشگاه اروپایی فلورانس ایتالیا است که ابتدا در دانشگاه هایِ کمبریج و ادینبورگ و سپس در دانشگاه های انگلیای شرقی، رِدینگ، اِسکس، و دانشگاه کالج لندن (یو سی ال) به تدریس پرداخته و بنیانگذار مدرسه سیاست عمومی در دانشگاه کالج لندن نیز می باشد. نخستین چاپ این به زبان انگلیسی کتاب با عنوان Citizenship: A Very Short Introductionو در نوامبر سال 2008 میلادی از سوی انتشارات دانشگاه آکسفورد در ایالات متحده آمریکا انجام گرفته است. بلامی کتاب خود را در پنج فصل تنظیم و تدوین نموده و در فصل اول، به “چیستی شهروندی و اهمیت آن، در فصل دوم به بیان “نظریات شهروندی (شهروندی یونان و روم باستان تا شهروندی دموکراتیک مدرن) و تاریخچه آن ها، در فصل سوم به “عضویت در جامعه سیاسی و عوامل مرتبط با آن (جنسیت، ملیت، نژاد و فرهنگ)، در فصل چهارم به “ابعاد حقوق بشریِ حقوق شهروندی با رویکردی فراملی و بین المللی، و نهایتاً در فصل پنجم و پایانی کتاب به بیان ارتباط و همبستگی موجود میان مفاهیم مشارکت، دموکراسی و شهروندی با یکدیگر پرداخته است.

امید است ترجمه کتاب حاضرکه به منظور توسعه مفاهیم حقوق شهروندی در ایران انجام پذیرفته است، با تمهید شرایط استفاده پژوهشگران و دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری رشته های حقوق و علوم سیاسی به تعمیق مفهوم شهروندی در اذهان شهروندان و دولتمردان بیانجامد.

 

مرتضی اصغرنیا     احمد اعتماد

تهران/  اسفند 1394